بیستوپنجمین نشست سران سازمان همکاری شانگهای در تیانجین چین را میتوان یکی از مهمترین رخدادهای سالهای اخیر در معادلات قدرت جهانی دانست. چین با میزبانی چشمگیر و اعلام ابتکارات مختلف اقتصادی و سیاسی، تلاش کرد تصویری از گذار تدریجی از نظم مالی غربمحور ارائه دهد.
وحید قربانی ، دکتری روابط بین الملل و کارشناس امور چین در یادداشتی برای وب سایت شورای راهبردی روابط خارجی نوشت:حضور رهبران روسیه، هند و کشورهای آسیای مرکزی نیز نشان داد که ایده چندقطبیگرایی دیگر تنها در حد شعار نیست، بلکه در قالب همکاریهای اقتصادی و نهادی در حال پیگیری است. همزمانی نشست شانگهای با رژه نظامی در پکن به مناسبت هشتادمین سالگرد پیروزی چین بر ژاپن نیز تلفیق راهبرد «قدرت سخت–قدرت نرم» را در عرصه بینالمللی نمایان کرد.
۱. چین و هژمونی نرم در اقتصاد بینالملل
چین با تمرکز بر ابزارهای مالی، فناورانه و نهادی، به جای تقابل مستقیم با غرب، هژمونی نرم ایجاد میکند. ابتکارات توسعهای این کشور پایههای اقتصادی گذار از نظم غربمحور را فراهم میکند. کاهش وابستگی اعضای شانگهای به ساختارهای تحت سیطره آمریکا و بازنمایی الگوی توسعه چندجانبه برای جهان جنوب، بخش مهمی از راهبرد چین است. با این حال، حساسیت برخی اعضا نسبت به وابستگی اقتصادی و فشارهای آمریکا و اروپا محدودیتهای عملی این رویکرد را نشان میدهد.
۲. اتحاد شرق؛ فرصتها و محدودیتها
ائتلاف شرقی شانگهای ترکیبی از اهداف ملی و ژئوپلیتیکی متنوع است: روسیه به دنبال کاهش اثر تحریمها، هند در پی استقلال راهبردی و کشورهای آسیای مرکزی خواستار جذب سرمایه و اجرای پروژههای زیربنایی هستند. این تنوع مانع انسجام کامل میشود، اما برای چین دربردارنده مزیت راهبردی است؛ زیرا رقبای ژئوپلیتیکی را در چارچوب همکاری گرد هم میآورد. نشست تیانجین نشان داد شرق به جای یک بلوک متحد، شبکه انعطافپذیری از همکاریها ایجاد میکند که میتواند به مرور جایگزین نهادهای غربمحور در حوزههای مالی، انرژی و امنیت حداقل میان اعضا شود. نمونههای ملموس شامل پروژههای ترانزیتی اوراسیا، بانک توسعه شانگهای و تجارت انرژی با ارز محلی است.
۳. ایران پس از جنگ ۱۲ روزه؛ فرصتها و چالشها
ایران پس از جنگ اخیر با رژیم اسرائیل و فعال شدن فشارهای اروپایی و تهدید بازگشت اسنپ بک در شرایط ویژهای در نظم چندقطبی قرار گرفته است. عضویت کامل ایران در شانگهای در سال ۱۴۰۲، دستاوردی نمادین است که فضای تنفس سیاسی و مانور دیپلماتیک فراهم کرده است. این عضویت، مسیر جایگزینی در اقتصاد سیاسی بینالملل ارائه میدهد، اما بهرهگیری واقعی نیازمند ابتکارات دوجانبه با اعضا و همسویی سیاستهای اقتصادی ایران با قواعد چندجانبه است. برای مثال، آنچه که ایران از سازوکارهای مالی در حال تأسیس مانند بانک توسعه شانگهای در این ترتیبات توقع دارد، با آنچه که اعضای اصلی و پیشران به دنبال آن هستند، کاملاً متفاوت است و شاید بهرهمندی لازم از آن (همانند بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا) برای کشورمان در شرایط محیطی اقتصادی بین المللی تحریم شده فراهم نگردد.
جمعبندی و راهبرد پیشنهادی
تحولات اخیر شانگهای نشان میدهد نظم جهانی در حال بازآرایی است و بازیگران شرقی، به ویژه چین و روسیه، ترتیبات موازی برای تقویت همکاریهای اقتصادی مستقل ایجاد میکنند. توسعه زیرساختهای مالی غیردلاری، پروژههای انرژی مشترک و شبکههای ترانزیتی اوراسیا چارچوب انعطافپذیری فراهم میکند و از تمرکز کامل قدرت جلوگیری میکند. در این فضا، ایران به عنوان عضوی جدید و حساس پس از جنگ بارژیم اسرائیل میتواند با توسعه ابتکارات دوجانبه، حضور فعالانه داشته باشد.چندقطبیشدن نظم جهانی، برخلاف تصور رایج، فرآیندی تدریجی و پیچیده است که هم فرصت و هم ریسک ایجاد میکند؛ فرصت برای کاهش وابستگی به ساختارهای غربی و افزایش نفوذ منطقهای، و ریسک برای کشورهایی که نتوانند سیاستهای اقتصادی و مالی خود را با استانداردهای بینالمللی و ابزارهای شرقی هماهنگ کنند. بنابراین، ایران باید ضمن بهرهگیری از ظرفیتهای شرق، چارچوب داخلی و استراتژیک منطبق با آن را طراحی کند تا عضویت در SCO به اثر ملموس اقتصادی و سیاسی تبدیل شود.
چرخش جهتگیری دیپلماسی هند از واشنگتن به پکن و مسکو
تحلیلگر مسائل بینالملل گفت: اعمال تعرفه ۵۰ درصدی آمریکا بر کالاهای صادراتی هند، نه تنها مناسبات اقتصادی دو کشور را به شدت تحت تأثیر قرار داده، بلکه مسیر تازهای را در سیاست خارجی دهلینو گشوده است. در حالی که واشنگتن این اقدام را بهعنوان «تنبیه» هند به دلیل خرید نفت از روسیه توجیه کرده، دولت نارندرا مودی آن را غیرمنصفانه خوانده و بر ضرورت تضمین امنیت انرژی کشورش تأکید کرده است. اما واکنش هند صرفاً به موضعگیریهای لفظی محدود نمانده است؛ سفر مودی به چین و شرکت در اجلاس سازمان همکاری شانگهای، عملاً در راستای چرخشی راهبردی به سوی شرق قابل ارزیابی است. همزمان، رفتوآمدهای دیپلماتیک میان سه قدرت آسیایی سرعت گرفته است: وزیر خارجه چین به دهلینو سفر کرده، همتای هندی او راهی مسکو شده و مودی نیز در دیدار با رهبران پکن، پیام آشکاری از تمایل هند به همکاری نزدیکتر با روسیه و چین ارسال کرده است. در این میان، بیپاسخ ماندن چندین تماس تلفنی ترامپ از سوی نخستوزیر هند، نشان میدهد که دهلینو در برابر فشارهای واشنگتن در حال بازتعریف اولویتهای سیاست خارجی خود است. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که اقدامات اخیر هند نه صرفاً واکنشی کوتاهمدت، بلکه نشانهای از شکلگیری موازنهای تازه در معادلات قدرت در آسیا است.
تعرفههای آمریکا و چرخش دیپلماتیک هند
سیدعلی سقائیان در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی اظهار داشت: «اعمال تعرفه ۵۰ درصدی بر کالاهای صادراتی هند توسط دولت ترامپ اقدامی تحقیرآمیز برای دهلینو است. این سیاست میتواند پیامدهای عمیقی در روابط هند با آمریکا و دیگر قدرتها بر جای بگذارد.» به گفته این تحلیلگر، «واکنش هند در تقویت ارتباطات با چین و روسیه نشان میدهد که دهلینو حاضر نیست سیاستهای یکجانبه واشنگتن را بدون پاسخ بگذارد. سفر وزیر خارجه چین به دهلی و سفر نارندرا مودی به پکن، در کنار دیدارهای اخیر مقامات هندی با مقامات روسی، حاکی از تحولی جدی در رویکرد سیاست خارجی هند است».
سقائیان تأکید میکند که «نزدیکی هند به چین و روسیه صرفاً تاکتیکی برای بازگرداندن آمریکا به میز تعامل نیست، بلکه میتواند بیانگر «پوستاندازی» واقعی در سیاست خارجی این کشور باشد.» به باور کارشناس مسائل بینالملل، «هند در چارچوب نهادهایی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای، همگرایی راهبردی با ائتلافهای غیر غربی را در دستور کار قرار داده است؛ همگراییای که در مقابل فشارهای غربی روز به روز تقویت میشود».
اقتصاد جهانی و محدودیتهای سیاست تعرفهای
سقائیان، «بر اهمیت جایگاه آمریکا به عنوان بزرگترین بازار مصرفی جهان تأکید کرده» و یادآور میشود که «برای بسیاری از کشورها، از جمله چین، هند، روسیه و حتی برزیل، صادرات به آمریکا همچنان حیاتی است». با این حال، او معتقد است که «اعمال سیاستهای تعرفهای بهویژه در سطح بالا، در عمل آثار منفی گستردهای بر اقتصاد جهانی دارد و خود آمریکا نیز از این تبعات مصون نخواهد ماند».ار دید تحلیلگر مسائل بینالملل، «چین در جنگ تجاری با دولت ترامپ عقبنشینی نکرد و با اتکا به نیروی کار ارزان و ظرفیت بالای تولید، توانست فشارها را تحمل کند. در این چارچوب، هند نیز با جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و ظرفیت گسترده تولیدی، قادر است در برابر فشارهای مشابه مقاومت کند.» او خاطرنشان میکند که «اگرچه آمریکا همچنان مقصد اصلی بسیاری از کالاهای تولیدی جهان است، اما کشورهای آسیایی بزرگ مانند چین و هند گزینههای جایگزینی برای توسعه روابط اقتصادی و تجاری خود در اختیار دارند».سقائیان اضافه میکند که «هند علاوه بر توجه به بازار آمریکا، نمیتواند شرکای منطقهای خود مانند چین، روسیه، ایران، مالزی و اندونزی را نادیده بگیرد.» از نگاه او، «هند ناچار است توازنی بین تعامل با غرب و همگرایی با شرق ایجاد کند؛ اما در شرایط کنونی، فشار تعرفهای واشنگتن عملاً هند را به سمت چین و روسیه سوق داده است».
معادلات امنیتی و آینده همکاریهای منطقهای
سقائیان یادآور میشود که «اختلافات مرزی میان چین و هند که در سال ۲۰۲۰ به درگیریهای خونین منجر شد، امروز عملاً کنار گذاشته شده و دو کشور به سمت تعریف معادلات جدید همکاری حرکت کردهاند.» از نگاه این کارشناس مسائل بینالملل، «این چرخش بیانگر آن است که هند و چین با درک ضرورتهای ژئوپلیتیک و اقتصادی، ترجیح میدهند تخاصم و رقابتهای گذشته را مدیریت کرده و در برابر فشارهای مشترک غرب به همکاری روی آورند».وی اضافه میکند که «در شرایط کنونی، امکان دیکته کردن سیاستها از سوی قدرتهای بزرگ به کشورهای مستقل به پایان رسیده است و کشوری مانند هند با ابعاد جمعیتی و اقتصادی آن، قطعاً توان زیادی برای حفظ استقلال و ایجاد موازنه در برابر غرب دارد».سقائیان معتقد است که «تعرفههای اخیر آمریکا تنها بخشی از ماجراست». چون او تأکید میکند که «پیشرفتهای نظامی روسیه و چین، بهویژه در حوزههایی مانند جنگندهها و تواناییهای موشکی، به آنان امکان داده تا در برابر فشارهای واشنگتن از موضعی برابر برخورد کنند. نمونه این تغییر موازنه، حمایت چین از پاکستان در درگیریهای اخیر با هند است که نقش مهمی در موازنه قوا ایفا کرد. در عین حال، دهلینو نیز پیام خود را به واشنگتن و اروپا منتقل کرده است: هند حاضر نیست در مقابل فشارهای اقتصادی کوتاه بیاید و در صورت لزوم، میتواند به شرق نزدیکتر شود».در پایان، این تحلیلگر مسائل بینالملل نتیجه میگیرد که «هند در شرایط کنونی نهتنها به دنبال تنوعبخشی به روابط خارجی خود است، بلکه در حال ترسیم نقشهای جدید از همگراییهای آسیایی است. این روند، اگرچه در کوتاهمدت واکنشی به تعرفههای آمریکا تلقی میشود، اما در بلندمدت میتواند نشانهای از تغییر مسیر راهبردی هند در نظام بینالملل و تضعیف موقعیت انحصاری و هژمونی غرب باشد».

شما چه نظری دارید؟